معنی فارسی foldstool

B1

صندلی تاشو، صندلی‌هایی که به راحتی قابل جمع شدن هستند و معمولاً برای استفاده در فضای بیرون طراحی شده‌اند.

A lightweight and portable stool that can be folded for easy storage and transportation.

example
معنی(example):

او در طول پیاده‌روی روی یک صندلی تاشو نشسته بود.

مثال:

He sat on a foldstool during the hike.

معنی(example):

صندلی تاشو برای کمپینگ راحت است.

مثال:

The foldstool is convenient for camping.

معنی فارسی کلمه foldstool

:

صندلی تاشو، صندلی‌هایی که به راحتی قابل جمع شدن هستند و معمولاً برای استفاده در فضای بیرون طراحی شده‌اند.