معنی فارسی foliage leaf
B1برگ فولیج به برگ‌هایی اشاره دارد که بخشی از گیاه هستند و برای عملکردهای مختلف گیاه مانند فتوسنتز مهم هستند.
A leaf that is part of the foliage of a plant, contributing to its growth and photosynthesis.
- noun
noun
معنی(noun):
An unspecialized leaf, composed of a flat lamina and often a petiole, which is the primary seat of photosynthesis and transpiration in plants that have them.
example
معنی(example):
هر برگ فولیج در فرایند فتوسنتز نقش دارد.
مثال:
Each foliage leaf plays a role in photosynthesis.
معنی(example):
اشکال مختلف برگ‌های فولیج می‌تواند بسیار جالب باشد.
مثال:
The various shapes of foliage leaves can be quite fascinating.
معنی فارسی کلمه foliage leaf
:
برگ فولیج به برگ‌هایی اشاره دارد که بخشی از گیاه هستند و برای عملکردهای مختلف گیاه مانند فتوسنتز مهم هستند.
