معنی فارسی foliaged

B1

برگ‌دار به حالتی اشاره دارد که در آن درختان یا گیاهان پوشش کافی از برگ دارند.

Covered with leaves; having foliage.

example
معنی(example):

درخت در تابستان به خوبی برگ‌دار بود.

مثال:

The tree was well-foliaged during the summer.

معنی(example):

مناطق برگ‌دار پناهگاهی برای بسیاری از حیوانات فراهم می‌کنند.

مثال:

Foliaged areas provide shelter for many animals.

معنی فارسی کلمه foliaged

:

برگ‌دار به حالتی اشاره دارد که در آن درختان یا گیاهان پوشش کافی از برگ دارند.