معنی فارسی foliaging

B1

برگ‌دار شدن به فرآیند رشد و توسعهٔ برگ‌ها در گیاهان اطلاق می‌شود.

The process of generating or developing leaves.

example
معنی(example):

برگ‌دار شدن برای سلامت گیاه ضروری است.

مثال:

Foliaging is essential for the health of the plant.

معنی(example):

فرایند برگ‌دار شدن نیاز به نور خورشید و آب کافی دارد.

مثال:

The process of foliaging requires proper sunlight and water.

معنی فارسی کلمه foliaging

:

برگ‌دار شدن به فرآیند رشد و توسعهٔ برگ‌ها در گیاهان اطلاق می‌شود.