معنی فارسی follow around
B1دنبال کردن یا حرکت کردن بهطور پیوسته در اطراف یک فرد بهواسطه علاقه یا کنجکاوی.
To walk or move close to someone, often out of interest or attachment.
- VERB
example
معنی(example):
سگی که به صاحبش در هر جا دنبال میکند.
مثال:
The puppy likes to follow around its owner everywhere.
معنی(example):
کودکان معمولاً در فروشگاه والدینشان را دنبال میکنند.
مثال:
Children often follow around their parents in the store.
معنی فارسی کلمه follow around
:
دنبال کردن یا حرکت کردن بهطور پیوسته در اطراف یک فرد بهواسطه علاقه یا کنجکاوی.