معنی فارسی fondues
B1نوعی غذا که شامل ماده‌ای ذوب‌شده است که معمولاً با نان یا میوه سرو می‌شود.
A dish consisting of melted cheese or chocolate, served in a communal pot with dippers.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
A dish made of melted cheese, chocolate etc., or of a boiling liquid into which food can be dipped.
verb
معنی(verb):
To prepare or serve as a fondue.
example
معنی(example):
ما در رستوران از فوندوی خوشمزه‌ای لذت بردیم.
مثال:
We enjoyed delicious cheese fondues at the restaurant.
معنی(example):
فوندوی شکلاتی در مهمانی بسیار محبوب بود.
مثال:
The chocolate fondues were a hit at the party.
معنی فارسی کلمه fondues
:
نوعی غذا که شامل ماده‌ای ذوب‌شده است که معمولاً با نان یا میوه سرو می‌شود.
