معنی فارسی fontally
B1فونتال، اشاره به رویکرد خاصی در حل مشکلات و تحلیلها.
In a manner related to specific approaches in problem solving and analysis.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور فونتال به مشکل نزدیک شد تا راه حلی پیدا کند.
مثال:
He approached the problem fontally to find a solution.
معنی(example):
این کار قبل از تصمیمگیری بهطور فونتال ارزیابی شد.
مثال:
The task was evaluated fontally before making a decision.
معنی فارسی کلمه fontally
:فونتال، اشاره به رویکرد خاصی در حل مشکلات و تحلیلها.