معنی فارسی foodweb
B2شبکه‌ای از زنجیره‌های غذایی که به روی هم قرار گرفتن و تعامل گونه‌های مختلف در یک اکوسیستم اشاره دارد.
A diagram representing the feeding relationships and energy flow among various organisms in an ecosystem.
- noun
noun
معنی(noun):
A diagram showing the organisms that eat other organisms in a particular ecosystem, predators being higher in the web than their prey.
example
معنی(example):
یک شبکه غذایی ارتباطات تغذیه‌ای بین گونه‌ها را نشان می‌دهد.
مثال:
A foodweb illustrates the feeding connections between species.
معنی(example):
محققان شبکه غذایی را مطالعه کردند تا دینامیک‌های شکارچی و طعمه را درک کنند.
مثال:
Researchers studied the foodweb to understand predator-prey dynamics.
معنی فارسی کلمه foodweb
:
شبکه‌ای از زنجیره‌های غذایی که به روی هم قرار گرفتن و تعامل گونه‌های مختلف در یک اکوسیستم اشاره دارد.
