معنی فارسی foot-faulted
B1عملی است که در آن بازیکن در حین سرویس، از خط شروع عبور میکند و این خطا ثبت میشود.
To have committed a foot-fault while serving in a sport, particularly tennis.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول مسابقات دو بار خطای پا کرد.
مثال:
He foot-faulted twice during the tournament.
معنی(example):
پس از خطای پا، او سرویس خود را از دست داد.
مثال:
After foot-faulting, he lost his serve.
معنی فارسی کلمه foot-faulted
:
عملی است که در آن بازیکن در حین سرویس، از خط شروع عبور میکند و این خطا ثبت میشود.