معنی فارسی footfalls
B1صدای پا، نشانهای از حرکت فردی که به آرامی راه میرود.
Footfalls are the sounds made by someone walking.
- noun
noun
معنی(noun):
The sound made by a footstep.
معنی(noun):
Foot (pedestrian) traffic.
example
معنی(example):
ما میتوانستیم صدای نرم قدمها را در راهرو بشنویم.
مثال:
We could hear the soft footfalls in the hallway.
معنی(example):
قدمهایش در اتاق خالی طنین انداخت.
مثال:
His footfalls echoed in the empty room.
معنی فارسی کلمه footfalls
:
صدای پا، نشانهای از حرکت فردی که به آرامی راه میرود.