معنی فارسی footfeed
B1فید پا، سیستمی که به کنترل حرکت دستگاهها کمک میکند و معمولاً با پدال فعال میشود.
A mechanism that allows control of machinery through a foot-operated pedal.
- NOUN
example
معنی(example):
مکانیزم فید پا به کنترل حرکات دستگاه کمک میکند.
مثال:
The footfeed mechanism helps to control the machine's movement.
معنی(example):
او فید پا را تنظیم کرد تا عملیات روانتری داشته باشد.
مثال:
She adjusted the footfeed to ensure smoother operation.
معنی فارسی کلمه footfeed
:فید پا، سیستمی که به کنترل حرکت دستگاهها کمک میکند و معمولاً با پدال فعال میشود.