معنی فارسی foothold

B2

جای پا، به معنای موقعیت یا سهمی از بازار یا هر زمینه دیگر است که به یک نفر یا گروه امکان ادامه فعالیت می‌دهد.

A secure position from which further progress can be made.

noun
معنی(noun):

A solid grip with the feet.

معنی(noun):

(by extension) A secure position from which it is difficult to be dislodged.

معنی(noun):

Airhead, beachhead, bridgehead, lodgement.

example
معنی(example):

آنها با محصول جدید خود در بازار جای پا پیدا کردند.

مثال:

They gained a foothold in the market with their new product.

معنی(example):

ایجاد یک جای پا برای هر شرکت جدید مهم است.

مثال:

Establishing a foothold is important for any new company.

معنی فارسی کلمه foothold

: معنی foothold به فارسی

جای پا، به معنای موقعیت یا سهمی از بازار یا هر زمینه دیگر است که به یک نفر یا گروه امکان ادامه فعالیت می‌دهد.