معنی فارسی footrest
B1پا استراحتی، جایی برای قرار دادن پاها جهت آسایش بیشتر.
A support for the feet, typically found on chairs.
- noun
noun
معنی(noun):
A support on which to rest the feet.
example
معنی(example):
من پاهایم را روی پا استراحتی گذاشتم در حین تماشای تلویزیون.
مثال:
I put my feet on the footrest while watching TV.
معنی(example):
این صندلی یک پا استراحتی راحت دارد.
مثال:
The chair has a comfortable footrest.
معنی فارسی کلمه footrest
:
پا استراحتی، جایی برای قرار دادن پاها جهت آسایش بیشتر.