معنی فارسی footstool

A2 /ˈfʊtˌstuːl/

یک نوع صندلی کوچک که معمولاً برای قرار دادن پاها استفاده می‌شود.

A low stool to support the feet of a seated person.

noun
معنی(noun):

A low stool for supporting the feet while seated.

معنی(noun):

Anything trodden upon or treated as subservient.

example
معنی(example):

او از یک چهارپایه پای استفاده کرد تا به قفسه‌ی بالا برسد.

مثال:

She used a footstool to reach the high shelf.

معنی(example):

او پاهایش را روی چهارپایه‌ی پا گذاشت.

مثال:

He propped his feet up on the footstool.

معنی فارسی کلمه footstool

: معنی footstool به فارسی

یک نوع صندلی کوچک که معمولاً برای قرار دادن پاها استفاده می‌شود.