معنی فارسی for a change
B2برای تغییر به معنای تغییر روال یا تنوع بخشیدن به فعالیت ها استفاده میشود.
To do something different from what is usual.
- IDIOM
example
معنی(example):
بیایید این آخر هفته برای تغییر به ساحل برویم.
مثال:
Let's go to the beach for a change this weekend.
معنی(example):
او برای تغییر تصمیم گرفت به یک رستوران جدید برود.
مثال:
She decided to try a new restaurant for a change.
معنی فارسی کلمه for a change
:
برای تغییر به معنای تغییر روال یا تنوع بخشیدن به فعالیت ها استفاده میشود.