معنی فارسی for a surety

B1

به عنوان تضمین، به عنوان اطمینان.

As a guarantee.

example
معنی(example):

او سند را به عنوان تضمین نگه داشت که تمام پرداخت‌ها انجام خواهد شد.

مثال:

He kept the document for a surety that all payments would be made.

معنی(example):

ما قبل از آغاز کار، یک سپرده به عنوان تضمین درخواست کردیم.

مثال:

We requested a deposit for a surety before starting the work.

معنی فارسی کلمه for a surety

: معنی for a surety به فارسی

به عنوان تضمین، به عنوان اطمینان.