معنی فارسی for the sakes of someone
B1برای حفظ یا احترام به کسی، بهنوعی اقدام یا فداکاری بهعملآوردن به خاطر فردی دیگر.
In consideration of someone’s interests or well-being.
- OTHER
example
معنی(example):
او برای رفاه بچههایش فداکاریهایی کرد.
مثال:
She made sacrifices for the sake of her children.
معنی(example):
او برای صلح عذرخواهی کرد.
مثال:
He apologized for the sake of peace.
معنی فارسی کلمه for the sakes of someone
:
برای حفظ یا احترام به کسی، بهنوعی اقدام یا فداکاری بهعملآوردن به خاطر فردی دیگر.