معنی فارسی fording
B1عبور از یک رودخانه یا نهر با استفاده از نقاط کم‌عمق.
The act of crossing a river or stream in a shallow area.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To cross a stream using a ford.
noun
معنی(noun):
The act by which something is forded.
معنی(noun):
Fording place
example
معنی(example):
عبور از رودخانه در زمان آب‌گرفتی می‌تواند خطرناک باشد.
مثال:
Fording the river can be dangerous during high water.
معنی(example):
تیم در شرایط مختلف آبی تمرین عبور از آب را انجام داد.
مثال:
The team practiced fording in different water conditions.
معنی فارسی کلمه fording
:
عبور از یک رودخانه یا نهر با استفاده از نقاط کم‌عمق.
