معنی فارسی fordrive
B1به معنای رانندگی به سمت یک مقصد، به خصوص برای کارهای خاص مانند خرید است.
To drive towards a specific destination, especially for errands.
- VERB
example
معنی(example):
من باید به فروشگاه برای خرید مواد غذایی بروم.
مثال:
I need to fordrive to the store for some groceries.
معنی(example):
او باید سریعاً به جلسه میرسید.
مثال:
He had to fordrive quickly to make it to the meeting.
معنی فارسی کلمه fordrive
:
به معنای رانندگی به سمت یک مقصد، به خصوص برای کارهای خاص مانند خرید است.