معنی فارسی foreacquaint

B1

آشنا کردن کسی با موضوعی قبل از وقوع آن، پیش از اینکه شخصی با پیامی یا موضوعی روبرو شود، او را از آن مطلع می‌سازیم.

To make someone aware of something beforehand, especially regarding future events.

example
معنی(example):

می‌خواهم قبل از جلسه شما را با رویه جدید آشنا کنم.

مثال:

I want to foreacquaint you with the new procedure before the meeting.

معنی(example):

او تصمیم گرفت که تیمش را در مورد تغییرات آینده آگاه سازد.

مثال:

She decided to foreacquaint her team about the upcoming changes.

معنی فارسی کلمه foreacquaint

:

آشنا کردن کسی با موضوعی قبل از وقوع آن، پیش از اینکه شخصی با پیامی یا موضوعی روبرو شود، او را از آن مطلع می‌سازیم.