معنی فارسی forearms
A2قسمتی از دست که بین مچ و آرنج قرار دارد.
The part of the arm between the elbow and the wrist.
- noun
noun
معنی(noun):
The part of the arm between the wrist and the elbow.
معنی(noun):
A section of the weapon between the receiver and the muzzle, used to hold the firearm steady.
example
معنی(example):
او به خاطر بلند کردن وزنهها ساعدهای قوی دارد.
مثال:
She has strong forearms from lifting weights.
معنی(example):
او آستینهایش را بالا زد و ساعدهای عضلانیاش نمایان شد.
مثال:
He rolled up his sleeves, revealing his muscular forearms.
معنی فارسی کلمه forearms
:
قسمتی از دست که بین مچ و آرنج قرار دارد.
