معنی فارسی forecasts
B1پیش‌بینی‌هایی که برای آینده بر اساس داده‌های موجود ارائه می‌شود.
To estimate or predict a future event or trend, typically related to weather or economics.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
An estimation of a future condition.
معنی(noun):
(betting) exacta
verb
معنی(verb):
To estimate how something will be in the future.
مثال:
to forecast a rise in prices
معنی(verb):
To foreshadow; to suggest something in advance.
معنی(verb):
To contrive or plan beforehand.
example
معنی(example):
پیش‌بینی‌های آب و هوا بارش باران را برای فردا پیش‌بینی می‌کنند.
مثال:
The weather forecasts predict rain tomorrow.
معنی(example):
پیش‌بینی‌های اقتصادی رشد را برای سال آینده مطرح می‌کنند.
مثال:
Economic forecasts suggest growth next year.
معنی فارسی کلمه forecasts
:
پیش‌بینی‌هایی که برای آینده بر اساس داده‌های موجود ارائه می‌شود.
