معنی فارسی forecount

B1

پیش‌شمارش به معنای شمارش یا تخمین زدن مقدار یک چیز پیش از یک رویداد مشخص است.

To count or estimate something before a specific event or action.

example
معنی(example):

قبل از حسابرسی باید موجودی را پیش‌شمارش کنیم.

مثال:

We need to forecount the inventory before the audit.

معنی(example):

قبل از برنامه‌ریزی برای سفر، بهتر است هزینه‌های خود را پیش‌شمارش کنید.

مثال:

It's wise to forecount your expenses before planning a trip.

معنی فارسی کلمه forecount

:

پیش‌شمارش به معنای شمارش یا تخمین زدن مقدار یک چیز پیش از یک رویداد مشخص است.