معنی فارسی foredooms
B1به تبعات یا سرنوشتهای محتوم و از پیش تعیین شده، به ویژه در زمینههای منفی اشاره دارد.
Predetermined outcomes, especially concerning negative events or calamities.
- verb
verb
معنی(verb):
To predestine to a doom.
example
معنی(example):
بسیاری بر این باورند که سرنوشتهای پیشین تمدن اغراقآمیز است.
مثال:
Many believe that the foredooms of civilization are exaggerated.
معنی(example):
سرنوشتهای پیشبینی نشده توسط متون قدیمی هرگز به حقیقت نپیوست.
مثال:
The foredooms predicted by the old texts never came true.
معنی فارسی کلمه foredooms
:
به تبعات یا سرنوشتهای محتوم و از پیش تعیین شده، به ویژه در زمینههای منفی اشاره دارد.