معنی فارسی foreface

B1

پیش چهره، نمای جلو یا اصلی چهره که احساسات فرد را نمایش می‌دهد.

The facial expression or features showing at the front, often conveying emotions.

example
معنی(example):

هنرمند چهره (پیش چهره) شخصی را در فکر عمیق نقاشی کرد.

مثال:

The artist painted a foreface of a person in deep thought.

معنی(example):

چهره (پیش چهره) او نشانه‌هایی از نگرانی و تأمل را نشان می‌دهد.

مثال:

Her foreface showed signs of worry and contemplation.

معنی فارسی کلمه foreface

:

پیش چهره، نمای جلو یا اصلی چهره که احساسات فرد را نمایش می‌دهد.