معنی فارسی forehandedness

B1

خلق و خوی پیش بینی و عمل به موقع؛ اقدام بی‌درنگ پیش از ظهور مشکلات.

The quality of acting in advance to prevent problems.

example
معنی(example):

پیش دستی او به تیم کمک کرد تا از بسیاری از دشواری‌ها اجتناب کند.

مثال:

Her forehandedness helped the team avoid many pitfalls.

معنی(example):

پیش دستی که رهبران نشان دادند شایسته تحسین بود.

مثال:

The forehandedness displayed by the leaders was commendable.

معنی فارسی کلمه forehandedness

:

خلق و خوی پیش بینی و عمل به موقع؛ اقدام بی‌درنگ پیش از ظهور مشکلات.