معنی فارسی foreheads
B1بخشی از سر که بین پلکهای چشم و خط مو قرار دارد.
The part of the face above the eyes and below the hairline.
- noun
noun
معنی(noun):
The part of the face above the eyebrows and below the hairline.
معنی(noun):
Confidence; audacity
معنی(noun):
The upper part of a mobile phone, above the screen.
example
معنی(example):
برخی افراد از دیگران پیشانیهای بزرگتری دارند.
مثال:
Some people have larger foreheads than others.
معنی(example):
او عرق روی پیشانیاش را با یک دستمال پاک کرد.
مثال:
He wiped the sweat off his forehead with a towel.
معنی فارسی کلمه foreheads
:
بخشی از سر که بین پلکهای چشم و خط مو قرار دارد.
