معنی فارسی forehinting

B1

اشاره‌های پیشین، نشانه‌هایی که به رخدادهای بعدی در یک داستان یا روایت اشاره دارد.

Subtle clues or implications about events that will occur later in a narrative.

example
معنی(example):

رمان شامل اشاره‌های پیشین به سرنوشت شخصیت اصلی است.

مثال:

The novel includes forehinting of the main character's fate.

معنی(example):

کار هنرمند پر از اشاره‌های پیشین درباره تجربیاتش است.

مثال:

The artist’s work is full of forehinting about his experiences.

معنی فارسی کلمه forehinting

:

اشاره‌های پیشین، نشانه‌هایی که به رخدادهای بعدی در یک داستان یا روایت اشاره دارد.