معنی فارسی foreign body
B1جسم خارجی، هر چیز غیرطبیعی که در بدن وارد شده و می‌تواند خطرناک باشد.
Any object that is not naturally present in the body, potentially harmful.
- noun
noun
معنی(noun):
An unwanted, intruding object or piece of matter.
مثال:
The foreign body stuck inside the dog's stomach turned out to be a bottle cap.
example
معنی(example):
یک جسم خارجی اگر درمان نشود می‌تواند باعث عفونت شود.
مثال:
A foreign body can cause infection if left untreated.
معنی(example):
پزشکان اغلب نیاز به خارج کردن یک جسم خارجی از زخم دارند.
مثال:
Doctors often need to remove a foreign body from a wound.
معنی فارسی کلمه foreign body
:
جسم خارجی، هر چیز غیرطبیعی که در بدن وارد شده و می‌تواند خطرناک باشد.
