معنی فارسی foreign policies
B2سیاست‌های خارجی به مجموعه اقداماتی اطلاق می‌شود که یک کشور در خارج از مرزهای خود اتخاذ می‌کند.
Strategies and decisions that guide a country's interactions with other nations.
- noun
noun
معنی(noun):
A government's policy relating to relations with other nations and international organisations.
معنی(noun):
Used retrospectively, the sum of a leader or government's dealings and relations with other nations.
مثال:
Bismarck's foreign policy.
example
معنی(example):
دولت در حال بررسی سیاست‌های خارجی خود است.
مثال:
The government is reviewing its foreign policies.
معنی(example):
تغییرات در سیاست‌های خارجی می‌تواند بر روابط بین‌الملل تأثیر بگذارد.
مثال:
Changes in foreign policies can impact international relations.
معنی فارسی کلمه foreign policies
:
سیاست‌های خارجی به مجموعه اقداماتی اطلاق می‌شود که یک کشور در خارج از مرزهای خود اتخاذ می‌کند.
