معنی فارسی foresaw
B1 /fɔɹ.ˈsɔ/پیش‌بینی کردن اتفاقات در گذشته؛ به معنی دیدن یا شناختن رویدادها قبل از وقوعشان.
To have predicted or anticipated a future event or situation at an earlier time.
- verb
verb
معنی(verb):
To be able to see beforehand: to anticipate; predict.
معنی(verb):
To provide.
example
معنی(example):
او مشکلات را قبل از اینکه اتفاق بیفتد پیش‌بینی کرد.
مثال:
He foresaw the problems before they happened.
معنی(example):
اقتصاددان یک رکود را به‌دلیل افزایش هزینه‌ها پیش‌بینی کرد.
مثال:
The economist foresaw a recession due to rising costs.
معنی فارسی کلمه foresaw
:
پیش‌بینی کردن اتفاقات در گذشته؛ به معنی دیدن یا شناختن رویدادها قبل از وقوعشان.
