معنی فارسی foreshortened
B2به معنای این است که چیزی بهخصوص در هنر به گونهای ترسیم شده باشد که به نظر برسد کوچکتر از اندازه واقعی آن است.
Having been made shorter in depiction, especially in art or illustration.
- verb
verb
معنی(verb):
To render the image of an object such that it appears to be receding in space as it is perceived visually.
معنی(verb):
To abridge, reduce, contract.
معنی(verb):
To make shorter.
example
معنی(example):
طرح به نظر میرسید که کوتاه شده است، که اشیا را نزدیکتر نشان میدهد.
مثال:
The drawing seemed foreshortened, making the objects appear closer.
معنی(example):
در مجسمه، شخصیتهای کوتاهشده تأثیر دراماتیکی را افزودند.
مثال:
In the sculpture, the foreshortened figures added a dramatic effect.
معنی فارسی کلمه foreshortened
:
به معنای این است که چیزی بهخصوص در هنر به گونهای ترسیم شده باشد که به نظر برسد کوچکتر از اندازه واقعی آن است.