معنی فارسی forewisdom

B1

حکمت یا خردی که به انسان این امکان را می‌دهد که پیشاپیش به پیامدها و انتخاب‌ها فکر کند.

Wisdom in anticipating and addressing future issues.

example
معنی(example):

حکمت پیش‌دستانه او ما را از بسیاری از اشتباهات نجات داده است.

مثال:

His forewisdom has saved us from many mistakes.

معنی(example):

حکمت پیش‌دستانه به رهبران این امکان را می‌دهد که چالش‌های آینده را پیش‌بینی کنند.

مثال:

Forewisdom allows leaders to anticipate future challenges.

معنی فارسی کلمه forewisdom

: معنی forewisdom به فارسی

حکمت یا خردی که به انسان این امکان را می‌دهد که پیشاپیش به پیامدها و انتخاب‌ها فکر کند.