معنی فارسی forgettably

B1

به شکلی که به آسانی فراموش می‌شود.

In a manner that is easily forgotten.

example
معنی(example):

او در جلسه به طور فراموش‌شدنی صحبت کرد.

مثال:

She spoke forgettably during the meeting.

معنی(example):

این کتاب به طور فراموش‌شدنی نوشته شده بود.

مثال:

The book was forgettably written.

معنی فارسی کلمه forgettably

: معنی forgettably به فارسی

به شکلی که به آسانی فراموش می‌شود.