معنی فارسی fork-tender
B1نرم و قابل خوردن با چنگال، اشاره به غذایی دارد که به راحتی قابل بریدن و سرو است.
Describes meat or food that is so tender it can be easily pierced with a fork.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استیک به قدری نرم بود که با چنگال قابل بریدن بود و در دهانم ذوب میشد.
مثال:
The steak was fork-tender and melted in my mouth.
معنی(example):
او گوشت را آنقدر پخت که مانند کره نرم شد.
مثال:
He cooked the meat until it was fork-tender.
معنی فارسی کلمه fork-tender
:
نرم و قابل خوردن با چنگال، اشاره به غذایی دارد که به راحتی قابل بریدن و سرو است.