معنی فارسی forkedly

B1

بصورت صریح، به معنای بیان مستقیم و واضح یک نظر یا قصد.

In a clear and unambiguous manner, expressing oneself directly.

example
معنی(example):

او با صراحت قصد خود را برای ترک زودهنگام اعلام کرد.

مثال:

He forkedly stated his intention to leave early.

معنی(example):

او بصورت صریح به وضعیت نگاه کرد و گزینه‌های خود را ارزیابی کرد.

مثال:

She looked forkedly at the situation, assessing her options.

معنی فارسی کلمه forkedly

: معنی forkedly به فارسی

بصورت صریح، به معنای بیان مستقیم و واضح یک نظر یا قصد.