معنی فارسی form-

B1

فرم-، فعل به معنای تشکیل یا ایجاد چیزی، مانند تیم یا کمیته.

To create or establish something, such as a group or committee.

example
معنی(example):

برای تشکیل یک تیم، باید اعضای علاقه‌مند را جمع کنیم.

مثال:

To form a team, we need to gather interested members.

معنی(example):

آنها می‌خواستند یک کمیته برای رسیدگی به مسائل جامعه تشکیل دهند.

مثال:

They wanted to form a committee to address community issues.

معنی فارسی کلمه form-

: معنی form- به فارسی

فرم-، فعل به معنای تشکیل یا ایجاد چیزی، مانند تیم یا کمیته.