معنی فارسی formate

B1

فرمت کردن، به معنای تنظیم مجدد تنظیمات یا پاکسازی داده‌ها بر روی دستگاه‌ها است.

To prepare a storage medium by erasing and organizing its structure.

noun
معنی(noun):

Any salt or ester of formic acid.

example
معنی(example):

برای فرمت کردن یک درایو، شما به نرم‌افزار مدیریت دیسک نیاز دارید.

مثال:

To formate a drive, you will need to use disk management software.

معنی(example):

او تصمیم گرفت دستگاه را فرمت کند تا تمام داده‌ها را پاک کند.

مثال:

He decided to formate the device to clear all data.

معنی فارسی کلمه formate

: معنی formate به فارسی

فرمت کردن، به معنای تنظیم مجدد تنظیمات یا پاکسازی داده‌ها بر روی دستگاه‌ها است.