معنی فارسی formenic
B1چهارچوبها و ویژگیهای شکلی در طراحی یا هنر.
Pertaining to the form or structure of something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تغییرات شکلی در طراحی قابل توجه بودند.
مثال:
The formenic changes in the design were noteworthy.
معنی(example):
هر قطعه ویژگی شکلی منحصر به فرد خود را داشت.
مثال:
Each piece had its own unique formenic character.
معنی فارسی کلمه formenic
:
چهارچوبها و ویژگیهای شکلی در طراحی یا هنر.