معنی فارسی formulable
B1چیزی که میتواند به شکل یک فرمول بیان شود.
Capable of being expressed or formulated in a specific way.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
That can be formulated
example
معنی(example):
نتایج با استفاده از این محاسبات قابل فرموله کردن است.
مثال:
The results are formulable using these calculations.
معنی(example):
این نظریه به عنوان یک معادله ریاضی قابل فرموله کردن است.
مثال:
This theory is formulable as a mathematical equation.
معنی فارسی کلمه formulable
:
چیزی که میتواند به شکل یک فرمول بیان شود.
