معنی فارسی forsung
B1فراموششده، به معنای چیزهایی که دیگر به یاد نیامده یا مورد توجه قرار نگرفتهاند.
Forgotten or neglected, often referring to things that are not remembered or appreciated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آهنگهای فراموششده اتاق خالی را پر کرد.
مثال:
The forsung melodies filled the empty room.
معنی(example):
او احساسی از ارتباط با داستانهای فراموششده اجدادش داشت.
مثال:
He felt a connection to the forsung tales of his ancestors.
معنی فارسی کلمه forsung
:فراموششده، به معنای چیزهایی که دیگر به یاد نیامده یا مورد توجه قرار نگرفتهاند.