معنی فارسی fortuneteller
B1شخصی که پیشگویی می‌کند و معمولاً از ابزارهای خاص برای انجام این کار استفاده می‌کند.
A person who predicts the future, often using various methods like tarot cards or astrology.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who professes to predict the future in return for money.
مثال:
"Cross my palm with silver and I'll tell you your fortune," said the fortuneteller.
معنی(noun):
A cootie catcher.
example
معنی(example):
پیشگو به من گفت که به زودی سفر خواهم کرد.
مثال:
The fortuneteller told me that I would travel soon.
معنی(example):
برخی از مردم در پیش‌بینی‌های یک پیشگو آرامش می‌یابند.
مثال:
Some people find comfort in the predictions of a fortuneteller.
معنی فارسی کلمه fortuneteller
:
شخصی که پیشگویی می‌کند و معمولاً از ابزارهای خاص برای انجام این کار استفاده می‌کند.
