معنی فارسی fortunous
B1خوششانس، به معنای داشتن شانس خوب و دوران خوب در زندگی.
Marked by good fortune; lucky or favorable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او مرد خوششانسی است که همیشه شانسهای خوب مییابد.
مثال:
He is a fortunous man, always finding good luck.
معنی(example):
این اتفاق خوششانس زندگی آنها را به سمت بهتر تغییر داد.
مثال:
The fortunous event changed their lives for the better.
معنی فارسی کلمه fortunous
:خوششانس، به معنای داشتن شانس خوب و دوران خوب در زندگی.