معنی فارسی forwarding instructions
B1دستورالعملهایی که مشخص میکنند چگونه باید ارسالهای جدید انجام شوند.
Directions or information on how to forward items or communications.
- NOUN
example
معنی(example):
دستورالعملهای ارسال باید واضح باشند تا از سردرگمی جلوگیری شود.
مثال:
The forwarding instructions must be clear to avoid confusion.
معنی(example):
او دستورالعملهای ارسال برای نامههایش را ارائه داد.
مثال:
She provided forwarding instructions for her mail.
معنی فارسی کلمه forwarding instructions
:
دستورالعملهایی که مشخص میکنند چگونه باید ارسالهای جدید انجام شوند.