معنی فارسی forwhy
B1دلیل یا چرایی یک عمل، چرا انجام شده است.
The reason or rationale behind an action.
- OTHER
example
معنی(example):
او پرسید که چرا او به طور ناگهانی رفت.
مثال:
He asked forwhy she left so suddenly.
معنی(example):
درک دلیل میتواند به حل مسئله کمک کند.
مثال:
Understanding the forwhy can help resolve the issue.
معنی فارسی کلمه forwhy
:
دلیل یا چرایی یک عمل، چرا انجام شده است.