معنی فارسی foryield
B1بیانگر حالتی است که نشاندهندهٔ موفقیت کشاورزی در برداشت محصول به ویژه در زمانهای خاص است.
The amount of crop produced in a farming season.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز امیدوار است که این فصل برداشت خوبی داشته باشد.
مثال:
The farmer hopes for a good foryield this season.
معنی(example):
یک برداشت خوب میتواند به شدت بر اقتصاد یک منطقه تأثیر بگذارد.
مثال:
A foryield can greatly affect the economy of a region.
معنی فارسی کلمه foryield
:
بیانگر حالتی است که نشاندهندهٔ موفقیت کشاورزی در برداشت محصول به ویژه در زمانهای خاص است.