معنی فارسی fossil ivory
B1عاجی که از فسیلهای ماندگار استخوانهای فیل یا دیگر جانداران به دست میآید.
Ivory that comes from fossilized remains of elephants or other animals.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند یک اثر زیبا از عاج فسیلی ساخته است.
مثال:
The artist crafted a beautiful piece from fossil ivory.
معنی(example):
عاج فسیلی اغلب در ساخت جواهرات استفاده میشود.
مثال:
Fossil ivory is often used in jewelry making.
معنی فارسی کلمه fossil ivory
:
عاجی که از فسیلهای ماندگار استخوانهای فیل یا دیگر جانداران به دست میآید.