معنی فارسی foster father

B1

پدرخوانده، مردی که کودکانی را که فرزند بیولوژیکی خود نیستند، به طور موقت یا دائم به فرزندی می‌پذیرد.

A man who takes on the responsibility of caring for a child that is not biologically his own.

noun
معنی(noun):

A male adult who cares for a child who has been placed in foster care.

example
معنی(example):

پدر خوانده از کودکی که به او مربوط نیست مراقبت می‌کند.

مثال:

A foster father takes care of a child not born to him.

معنی(example):

او برای کمک به کودکان نیازمند، پدر خوانده شد.

مثال:

He became a foster father to help children in need.

معنی فارسی کلمه foster father

: معنی foster father به فارسی

پدرخوانده، مردی که کودکانی را که فرزند بیولوژیکی خود نیستند، به طور موقت یا دائم به فرزندی می‌پذیرد.