معنی فارسی fot

B1

فوت در معنای عام به مکان یا نقطه ای اطلاق می‌شود که انسان‌ها برای دور هم جمع شدن آن را انتخاب می‌کنند.

A gathering place or location often frequented by people for socializing.

example
معنی(example):

فوت جای محبوبی برای جمع شدن در شهر بود.

مثال:

The fot was a popular gathering spot in the town.

معنی(example):

ما از زمان خود در کنار فتی که نزدیک رودخانه بود لذت بردیم.

مثال:

We enjoyed our time by the fot near the river.

معنی فارسی کلمه fot

: معنی fot به فارسی

فوت در معنای عام به مکان یا نقطه ای اطلاق می‌شود که انسان‌ها برای دور هم جمع شدن آن را انتخاب می‌کنند.