معنی فارسی fountained

B1

محل یا فضایی که آب از نقاط مختلف به بیرون پرتاب می‌شود.

Having or featuring a fountain or fountains.

verb
معنی(verb):

To flow or gush as if from a fountain.

مثال:

Lava fountained from the volcano.

example
معنی(example):

پارک با جت‌های آبی رنگارنگ به زیبایی چشمه‌سازی شده بود.

مثال:

The park was beautifully fountained with colorful water jets.

معنی(example):

پلازای چشمه‌دار بازدیدکنندگان زیادی را به خود جلب کرد.

مثال:

The fountained plaza attracted many visitors.

معنی فارسی کلمه fountained

: معنی fountained به فارسی

محل یا فضایی که آب از نقاط مختلف به بیرون پرتاب می‌شود.